زن ها همیشه کاغذهای خط خطی دارند
حرف هایش را
به بالش
دردهایش را
به کاغذ
واشک هایش را
به باغچه ...
ادامه
مطلب
قهوه تلخ
تمام فنجان های قهوه
نقش من و توست
امان از
قهوه ی تلخ این کافه
مبادا قجری باشد
صدف درخشان – صدف ها ...
ادامه
مطلب
خشت به خشت
تمام لحظه های با تو بودن ام را
قاب گرفته ام
به در و دیوار زده ام ...
ادامه
مطلب
اگر می توانی مرد باش
جنس نیستم
تا برای خریدم به مغازه بروی
زیر خاکی ام
کشفم کن
بام نیستم
تا برای هواخوری به سراغم ...
ادامه
مطلب
روزنامه ها
روزنامه های شهر
از جدایی خبر می دهند
وقتی که علف های هرزه
فاضلاب ها را
در آغوش ...
ادامه
مطلب
کلاغ ها
کلاغ ها در کنسرت قارقاری که هر شبزن رادعوت می کردندموهای مشکی برایش می آوردنداما زنبه مهمانی مردی ...
ادامه
مطلب
زن که باشی
زن که باشی
تمام انگشتانت را بو می کنی
شاید عطر گس مردانه اش را جا گذاشته باشد
زن که باشی
تمام ...
ادامه
مطلب
گرگ ها
نرده ای کشیده ام
که گرگ ها را
به رودخانه ای تف می کند
که هر شب آنجا چراغی ...
ادامه
مطلب